دعای تلقین میت

images 6

متن دعای تلقین میت به همراه ترجمه

یکی از آداب و مستحبات در هنگام دفن میت، دعای تلقین میت است که شامل تلقین دادن شهادتین به متوفی می باشد. طریقه خواندن دعای تلقین میت در ادامه آورده شده است.

دعای تلقین میت اذکاری است حاوی اعتقادات اسلامی که پیش از دفن میت با آدابی خاص بر او خوانده می‌شود. تلقین از مستحبات دفن میت و احکام بعد از مرگ است و بنابر فقه اسلامی بهتر است هم قبل از پوشاندن قبر و هم بعد از پوشاندن قبر و برگشتن تشییع‌کنندگان انجام گیرد.

هنگام احتضار نیز تلقین اعتقادات مستحب است. الفاظی که در کتاب مفاتیح الجنان برای تلقین میت آورده شده از مجموع آنچه در روایات به آنها توصیه شده گرفته شده است. این عبارات برای خانمها و آقایان اندکی تفاوت دارد.

تلقین از زمان پیامبر اکرم(ص) رایج بود. پس از پیامبر(ص)، ائمه(ع) شیوه و مفاد تلقین را به شیعیان آموزش دادند که در روایات متعدد آمده است.

رسول خدا(ص) فرمود: مردگانتان را پیش از مرگ با «لا إله إلّااللَّه» تلقین کنید، هر کس آخرین سخن زندگی‌اش کلمه «لا إله الّا اللَّه» باشد به بهشت خواهد رفت. در منابع شیعه پس از شهادت به توحید و نبوت رسول کرم(ص)، شهادت به حقانیت ائمه(ع) نیز در تلقین آمده است.

دعا و اعمال تلقین میت در قبر

مسأله ۶۲۸ خوب است به امید آن که مطلوب پروردگار باشد قبر را (۱) به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است، در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت، خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را به پوشانند، دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند:

«اسمَع افهَم یا فُلان َ بن َ فُلان» و به جای فلان، اسم میّت و پدرش را بگویند مثلًا اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند:

«اسمَع افهَم یا مُحَمَّدَ بن َ عَلی» پس از آن بگویند:

 هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذى فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَهِ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَبِّییّنَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلینَ وَ اَنَّ عَلِیّاً اَمیرُ الْمُؤْمِنینَ وَ سَیّدُ الْوَصِیّینَ وَ اِمامٌ افْتَرَضَ اللَّهُ طاعَتَهُ عَلَى الْعالَمینَ وَ اَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَ عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِىَّ بْنَ مُوسى وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَالقآئِمَ الْحُجَّهَ الْمَهْدِىَّ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّهُ الْمُؤْمِنینَ وَ حُجَجُ اللَّهِ عَلَى الْخَلْقِ اَجْمَعینَ وَ اَئِمَّتُکَ اَئِمَّهُ هُدَىً اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ اِذا اَتاکَ الْمَلَکانِ الْمُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِاللَّهِ تَبارَکَ وَ تعالى وَ سَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نَبِیِّکَ وَ عَنْ دینِکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ قُلْ فى جَوابِهِما

آیا بر آن پیمانى که از ما بر پایه‏ آن جدا شدى مى‏باشى،از گواهى بر اینکه معبودى جز خدا نیست،یگانه و بى‏شریک است،و اینکه محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)بنده و فرستاده اوست،و سرور پیامبران و خاتم رسولان است،و اینکه علىّ امیر مؤمنان است و آقاى جانشینان،و امامى که خدا اطاعتش را بر جهانیان واجب کرده،و اینکه حسن و حسین، و على بن الحسین،و محمّد بن على،و جعفر بن محمّد،و موسب بن جعفر،و على بن موسى‏ و محمّد بن على،و على بن محمّد،و حسن بن على،و قائم حجت مهدى(درودهاى خدا بر ایشان) امامان مؤمنان،و حجّتهاى خدا بر همه آفریدگانند،و امامانت امامان هدایت و نیکانند. اى فلان بن فلان،هنگامى که دو فرشته مقرّب،و دو فرستاده خداى تبارک و تعالى‏ نزد تو آیند،از پروردگارت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبله‏ات و امامانت از تو سؤال کنند نترس،و در جواب آنها بگو:

اَللَّهُ جَلَّ جَلالُهُ رَبّى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ نَبِیّى وَالاِْسْلامُ دینى وَ الْقُرْآنُ کِتابى وَالْکَعْبَهُ قِبْلَتى وَ اَمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِىُّ بْنُ اَبیطالِبٍ اِمامى وَالْحَسَنُ بْنُ عَلِی الْمُجْتَبى اِمامى وَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِی الشَّهیدُ بِکَرْبَلاءَ اِمامى وَ عَلِىُّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامى وَ مُحَمَّدٌ باقِرُ عِلْمِ النَّبِیّینَ اِمامى وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامى وَ مُوسَى الْکاظِمُ اِمامى وَ عَلىُّ الرِّضا اِمامى وَ مُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامى وَ عَلِىُّ الْهادى اِمامى وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَرىُّ اِمامى وَالْحُجَّهُ الْمُنْتَظَرُ اِمامى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتى وَ سادَتى وَقادَتى وَ شُفَعآئى بِهِمْ اَتَوَلّى وَ مِنْ اَعْدآئِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَهِ،

خدا جلّ جلاله پروردگارم و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)پیامبرم و اسلام دینم و قرآن کتابم و کعبه قبله‏ام و امیر مؤمنان‏ على بن ابیطالب امامم،و حسن بن على مجتبى امامم،و حسین بن على شهید در کربلا امامم،و على زین العابدین امامم،و محمّد شکافننده دانش پیامبران امامم،و جعفر صادق‏ امامم،و موسى کاظم امامم،و علىّ الرضا امامم،و محمد جواد امامم،و على هادى‏ امامم،و حسن عسگرى امامم،و حجّت منتظر امامم مى‏باشند.اینان که درودهاى خدا بر همگى آنان باد امامان من و آقایانم و پیشروانم و شفیعان من هستند.با آنان دوستى مى‏کنم و از دشمنانشان در دنیا و آخرت بیزارى مى‏جویم،

ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ اَنَّ اللَّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى نِعْمَ الرَّبُّ وَ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ اَنَّ اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ عَلِىَّ بْنَ اَبى طالِبٍ وَ اَوْلادَهُ الاْئِمَّهَ الاَْحَدَ عَشَرَ نِعْمَ الاَْئِمَّهُ وَ اَنَّ ما جآءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَقُّ وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقُّ وَ سُؤالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِى الْقَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقُّ وَالنُّشُورَ حَقُّ وَ الصِّراطَ حَقُّ وَالْمیزانَ حَقُّ وَ تَطائُرَ الْکُتُبِ حَقُّ وَالْجَنَّهَ حَقُّ وَ النّارَ حَقُّ وَ اَنَّ السّاعَهَ آتِیَهٌ لارَیْبَ فیها وَ اَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبُورِ

سپس بدان اى فلان به درستى که خداى تبارک و تعالى نیکو پروردگارى است،و محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)نیکو رسولى است،و امیر مؤمنان على بن ابطالب،و فرزندانش یازده‏ امام نیکو امامانى هستند،و آنچه را محمّد(درود خدا بر او و خاندانش)آورده حق است،و مرگ حق‏ است،و سؤال نکیر و منکر در قبر حق است،و بعث و نشر حق،و صراط و میزان‏ و پراکنى نامه اعمال حق است،و بهشت و دوزخ حق است،و قیامت آمدنى است،شکّى در آن نیست،و خدا هرکه را در گورها برانگیزد.

آنگاه بگوید :

اَفَهِمْتَ یا فُلانُ

اى فلان آیا فهمیدى؟

در حدیث آمده:میّت در جواب مى‏گوید:آرى فهمیدم،سپس بگوید:

ثَبَّتَکَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثّابِتِ هَداکَ اللَّهُ اِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللَّهُ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اَوْلِیائِکَ فى مُسْتَقرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ
خدا بر گفتار ثابت،ثابت‏قدمت بدارد،به راه استوار هدایتت‏ کند،بین تو و اولیائش در قرارگاهى از رحمتش آشنایى برقرار کند.

سپس بگوید:

اَللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
خدایا زمین را از دو پهلویش خالى گذار،و روانش را به سویت بالا ببر،و از جانب خود حجّت را تلقین او فرما، خدایا ببخش و درگذر،

این رساله را به کلمه شریفه«عفو»پایان دادم،و رجاى واثق دارم که عفو الهى‏ شامل حال این روسیاه و همه کسانى که به این رساله عمل مى‏کنند شود.

و کان ذلک فى آخر یوم الجمعه التّاسع عشر من شهر محرّم الحرام سنه ۱۳۴۵ الف و ثلثمائه و خمس و اربعین فى جوار امامنا المسموم مولینا الغریب المظلوم ابى الحسن علىّ بن موسى الرّضا علیه و على آبائهُ السّلام من الحىّ القیّوم والحمدللّه اوّلاً و آخراً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلى مُحمّد و آلهِ کتبه بیمناه الوازره عبّاس بن محمّد رضا القمىّ عفى عنهما

و پایان این کتاب در آخر روز جمعه،نوزدهم محرم،سال هزار و سیصد و چهل و پنج قمرى بوده‏ است،در جوار امام مسموم،مولاى غریب و مظلوم ما،ابى الحسن علىّ بن موسى الرضا(که بر او و پدرانش سلام از سوى خداى زنده پاینده)،و ستایش خداى را در آغاز و انجام،و[درود خدا بر محمّد و خاندانش باد] آن را عباس فرزند محمّد رضا قمى که خدا هر دو را عفو کند نگاشت‏.

 

دعای تلقین میت زن

در صورتى که میت زن باشد قسمتی از دعای تلقین میت تغییر مى‌کند.

به این ترتیب:

«اسْمَعِى، افْهَمِى یٰا فُلٰانَهَ ابْنَهَ فُلٰانٍ» و به جاى «فُلٰانَهَ» نام میت و به جاى فلان نام پدرش را‌ بگوید.

پس از آن بگوید:

«هَلْ أَنْتِ عَلَى الْعَهْدِ الَّذٖى فٰارَقْتِنٰا .. أَئِمَّتُکِ ائِمَّهُ هُدىً ابْرٰارٌ یٰا فُلٰانَهَ ابْنَهَ فُلٰانٍ» و به جاى «فلانه» اسم میت و به جاى فُلان اسم پدرش را بگوید.

پس بگوید:

«اذٰا أَتٰاکِ الْمَلَکٰانِ الْمُقَرَّبٰانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّٰهِ تَبٰارَکَ وَ تَعٰالىٰ وَ سَأَلاکِ عَنْ رَبِّکِ وَ عَنْ نَبِیِّکِ وَ عَنْ دِینِکِ وَ عَنْ کِتٰابِکِ وَ عَنْ قِبْلَتِکِ وَ عَنْ أَئِمَّتِکِ فَلٰا تَخٰافِى وَ لٰا تَحْزَنِى وَ قُولِى فى جَوٰابِهِمٰا .. ثُمَّ اعْلَمِى یٰا فُلٰانَهَ ابْنَهَ فُلٰان» و به جاى «فلانه» اسم میت و به جاى فلان نام پدرش را بگوید.

بعد بگوید:

«أ فَهِمْتِ یَا فُلَانَهُ» و به جاى «فلانه» اسم میت را بگوید.

پس از آن بگوید:

«ثَبَّتَکِ اللّٰهُ بِالْقَوْلِ الثّٰابِتِ وَ هَدٰاکِ اللّٰهُ الٰى صِرٰاطٍ مُسْتَقیمٍ عَرَّفَ اللّٰهُ بَیْنَکِ وَ بَیْنَ أَوْلِیٰائِکِ فى مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ».

پس برای خاتمه دعای تلقین میت زن بگوید:

«اللّٰهُمَّ جٰافِ الْأَرْضَ عَنْ جَنْبَیْهٰا وَ اصْعَدْ بِرُوحِهٰا إِلَیْکَ وَ لَقّهٰا مِنْکَ بُرْهٰاناً اللّٰهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ».

اعمال مستحب در زمان احتضار

سزاوار است وقتى‏ حالت مرگ مى رسد، باطن قدم هاى فرد محتضر را رو به قبله کنند و نزد او کسى باشد که سوره یس و صافات بخواند و ذکر خدا کند و او را به گفتن شهادتین و اقرار به یک‏یک امامان تلقین نماید و کلمات فرج را تلقین او کند:

لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ
سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الاْرَضینَ السَّبْعِ
وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ وَ ما تَحْتَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرشِ الْعَظیمِ
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَالصَّلوهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِبینَ

بهتر است که نزد محتضر افراد جنب و حایض حاضر نشود

تاثیر تلقین

بنابر روایات، آدابی مانند تلقین، انسان را پس از مرگ یاری می‌کنند و نقش تعیین‌کننده و قطعی ندارند. عامل اصلی در تعیین سرنوشت زندگی پس از مرگ، افعال و اعتقادات انسان در زندگی دنیایی است و برخی افعال می‌توانند مانع اثربخشی تلقین شوند؛ همان گونه که از امام صادق (ع) نقل شده است: در زمان رسول خدا (ص) مردی از اهل مدینه در حالت بیماری که با همان بیماری از دنیا رفت زبانش گرفت و بسته شد. رسول خدا(ص) بر بالین او آمد و فرمود: بگو: «لا إله إلا اللَّه» مرد نتوانست بگوید. زنی بر بالین مرد بود. پیامبر(ص) از او پرسید: آیا این مرد مادرش زنده است؟ زن گفت: من مادر اویم. رسول خدا(ص) به او فرمود: آیا تو از او راضی هستی؟ گفت: نه. پیامبر از زن خواست که از فرزندش بگذرد و زن چنین کرد. سپس پیامبر(ص) به بیمار فرمود: بگو «لا إله إلا اللَّه» و او گفت.

مشاهده نسخه موبایل